مکتب خانه پارسی

مکتب خانه دریچه ای رو به علم و دانش

مکتب خانه پارسی

مکتب خانه دریچه ای رو به علم و دانش

We Spend More, But Have Less; We Buy More, But Enjoy It Less
مکتب خانه پارسی
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان

۲۸ مطلب با موضوع «تاریخ و مذهب» ثبت شده است

چرا مردم کوفه بیعت خود را با امام حسین(ع) شکستند؟

مدیر | شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ

 در موضوع بی‌وفایی و بیعت‌شکنی مردم کوفه پس از دعوت امام حسین(ع) و یاری نکردن آن‌حضرت در برابر یزید عوامل متعددی دخالت داشته است؛ که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:
1. حُب دنیا و طمع: برخی از آنانی که از امام حسین(ع) دعوت کرده‌بودند در واقع درد دین نداشتند، بلکه طمع و حُب دنیا و ریاست و اینکه شاید در سایه حکومتشان به خواسته‌های دنیایی خود برسند، انگیزه آنان برای چنین دعوتی بود.
 امام حسین(ع) ˜می‌فرماید: «همانا مردم دنیاپرستند و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آن‌جا که زندگی‌شان را رو به راه سازد بچرخانند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند‏».[1] این کلام امام(ع) به همین طمع و حرص مردم به دنیا اشاره دارد. طبیعتاً چنین افرادی زمانی که اوضاع را بر وفق مراد ندیدند، از دعوت خود عقب‌نشینی کردند.
دنیا طلبی بویژه از راه حرام، هدیه‌های نامشروع و غذاهای حرام ، هم دل‌ها را از دریافت هدایت و حق محروم می‌نماید، هم، دینداری و تعهد را کاهش می‌دهد و عمل به وظیفه را در بوته فراموشی می‌سپارد.
امام حسین، روز عاشورا خطاب به سپاه کوفه و نکوهش آنان که نه به سخن حقش گوش می‌دهند و نه دعوتش را می‌پذیرند، رمز چنین رویکردی را همین گرایش به دنیای حرام می‌داند و می‌فرماید:
«همه شما مرا سرپیچی می‌کنید، به سخنم گوش فرا نمی‌دهید. حق دارید! چرا که تحفه‌ها و هدیه‌هاتان همه از حرام است و شکم‌هایتان از حرام پُر شده است، پس بر دل‌های شما مُهر خورده. وای بر شما چرا ساکت نمی‌شوید، چرا گوش نمی‌دهید و نمی‌شنوید».[2]

  • مدیر

ذوالقرنین کیست؟ آیا او یک پیامبر بود؟

مدیر | شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ب.ظ

اسم «ذوالقرنین» در سوره کهف آمده است.

در این که ذوالقرنین از نظر تاریخی چه کسی بوده است، و بر کدام یک از مردان معروف تاریخ منطبق می شود، در میان مفسران و مورخان محل بحث و گفت و گو است.

با توجه به خصوصیاتی که در قرآن بیان شده است و با توجه به نظر مورخان، ذوالقرنین، همان «کورش» بوده است.

عموم مفسران بر این عقیده‏اند که او از جنس بشر است. و در بسیاری از روایات آمده که او پیامبر نبود، بلکه بنده صالحی بود. حضرت امام باقر (ع) فرمودند: «ذوالقرنین» پیامبر نبود، لیکن مرد صالحى بود که خدا او را دوست میداشت.

  • مدیر

شبهه آکل و مأکول چیست؟

مدیر | شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۱ ب.ظ

پاسخ اجمالی

شبهه آکل و مأکول یکی از قدیمی ترین اشکالاتی است که در باره معاد جسمانی مطرح شده و خلاصه آن چنین است: فرض کنید انسانی به هنگام قحطی و گرسنگی شدید، از گوشت انسان دیگری تغذیه کند، به طوری که همه یا قسمتی از بدن انسان اول، جزء بدن انسان دوم شود، آیا اجزای بدن انسان اول در رستاخیز از بدن انسان دوم جدا می شود، یا نمی شود؟ اگر بگوییم می شود، بدن انسان دوم ناقص می گردد، و اگر بگوییم نمی شود، بدن انسان اول ناقص می شود. وانگهی، اگر این دو نفر یکی مؤمن باشد و دیگری کافر، اگر ماده بدن مؤمن کمبودی داشته باشد، باعث می شود اجزای بدن او به همراه بدن شخص کافر وارد جهنم شود، و اگر ذرات شخص مشرک، جزو بدن موحد شود، باعث می گردد ذرات بدن کافر به خاطر شخص مؤمن به بهشت رود. این دو صورت بر خلاف عدالت پروردگار است؛ پس معاد جسمانی امکان نخواهد داشت.

در تصویر دیگر، اشکال چنین مطرح می شود: اگر آدمی طعمه درندگان صحرا و یا ماهیان دریا شود، یا در بیابان خوراک کرکس و لاشخوران قرار گیرد، و جزو بدن آنها شود، چگونه امکان دارد ذرات پراکنده - با این وضع - دو باره بدون کم و زیاد جمع شود و به صورت بدن سابق دنیوی درآید؟!

جواب این اشکال به صورت خلاصه چنین است: نمود هر انسان، وابسته به روان او است، نه کالبد جسمانی؛ زیرا بدن ما پیوسته در حال دگرگونی است، از این رو بدن معینی در تشخص انسان معتبر نیست، بلکه یک کالبد مبهم و غیر معینی می تواند تشکیل دهنده شخصیت جسمانی وی باشد؛ زیرا جسم همچون ماده سیالی است که صورت های گوناگون می پذیرد و قابل پذیرش صورت های مختلف است. از این نظر برای جسم مادی ما ثبات و بقایی متصور نیست؛ بلکه تنها در پناه روح است که کالبد تشخص پیدا می کند و ذرات بدن را می شود به صاحب اصلی آن نسبت داد و گفت: دست، یا پای فلانی، و یا این عضو را از بدن فلانی قطع کردند و مانند این انتسابات؛ در حالی که اگر بدن خاک شود و به میوه تبدیل گردد، انتساب فوق از بین می رود.

  • مدیر

سندی تاریخی درباره شیوه حمله اعراب به ایران

مدیر | پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۰ ب.ظ

در قرن اخیر یک پوست پاره درنواحی سلیمانیه به خط پهلوی که متن به زبان هورامی بسیار نزدیک است بدست آمده است که درآن چند بیت شعر به صورت مرثیه نوشته شده است.

این اشعار براین دلالت دارد که کردها و بویژه هورامیها درآغاز اسلام آیین زردشتی داشته اند و اهورامزدا را پرستش نموده اند.

در این اشعار حمله اعراب را به خاک کردستان به تصویر می کشد که شهرها و روستاها را تا نواحی شهر زور ویران می کنند.
متن اشعار:

هورمزگان رمان آتران کژان ……. هوشان شاردوه گوره گورگان
زور کار ارب کردند خاپور ……. گنانی پاله هتا شاره زور
ژن و کینکان بدیل فشینا میرد …… آزاتلی ره روی هونیا
روشت زردشتره ماند بیکس  …… بزیکانیکا هورمزد هیوجکس


معنی اشعار چنین است:

1.(هرمزگان) معابد ویران شدند، آتش ها خاموش گشتند. بزرگ بزرگان خود را پنهان نمودند. (هرمزگان به معنی معابد یا مساجد است ودرزبان هورامی به مسجد مزگی گفته می شود. و مسجد معرب مزگد یا مزگت است که از مزدگه آمده یعنی هرمزدگه یا گد به معنی گدا که مقصود آن گداگاه هرمزد و محتاجین به هرمزد است) .
2.عرب ستمکار دهات وشهرها را تا شهرزور خاپور و ویران نمودند.
3.زنان ودختران را به اسیری گرفتند و دلیران به خون خود غلطیدند.
4.روش و آیین زردشت بیکس ماند و هرمزد به هیچ کس رحم نکرد.

این شعر که بر روی پوست آهو نوشته شده است در موزه ی سلیمانیه کردستان عراق نگهداری می شود

  • مدیر

پان‌ترکیسم: آمیزه‌ای از جهل و جعل

مدیر | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ب.ظ

به خشنودی دادار اورمزد

درود بر یکایک دوستان ارجمند

بی گمان همه هم میهنان از اذری گرفته تا برادران کرد و بلوچ و لر و مازنی و گیلک و ... با پان ترک ها اشنایی ولو اندکی هم که شده دارند.در این نوشتار که بخش نخست نوشتار (شناخت و بررسی پان ترکیسم )میباشد پاره از ابعاد وجودی این گروه سیاسی و اماج و جهانبینی انها را بررسی خواهیم نمود.

بی مناسبت نمیبینم که با سروده ای از سرایشگر پر اوازه و فرهیخته و میهن دوست اذری استاد شهریار اغاز به نگاشتن کنم. این ناچیز به نمایندگی از همه ایرانیان این دو قصیده از استاد را پیشکش میکنم به روان پاک همه درگذشتگان میهن دوست اذرابادگان از روزگار ماد تا به امروز و سپس همه جانباختگان در راه ازادی و سربلندی ایران از هزاره های پیش تا به امروز.

این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است

گوهر افشان خواستم در پای ایران جوان

شهریارا تا بود از آب، آتش را گزند

باد خاک پاک ایران جوان مهدامان

(دیوان - ج ۱- ص ۳۶۵)

تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو

پور ایرانند و پاک آئین نژاد آریان

اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس

ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان

گر بدین منطق ترا گفتند ایرانی نه ایی

صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان

( دیوان - ج ۱ - ص ۳۵۲)

  • مدیر