کمیک لاکپشتهای نینجا : قسمت اول - رافائل
- ۰ نظر
- ۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۷:۴۹
روزای بارونی … روزایی که برای هر کسی که ذره ای احساس داشته باشه همراه با لذته … گاهی می تونه برای همون افراد سرشار از درد باشه … درد نبودن کسی که یه روزی بوده … یا درد تنهایی و نبودن هیچکس! روزایی که هر کسی توی هر ادبیاتی ازش به عنوان غم استفاده می کنه و تنهایی … همه می گن ابرا کنار می رن و خورشید یه روز در می یاد … شاید باید به این رمان هم همینطور نگاه کرد …
روزای بارونی … بازی سرنوشته … امتحان پس دادن بنده هاست … خدا عاشقا رو دوست داره و گاهی تصمیم می گیره ببینه چند مرده حلاجن … وقتی قراره عاشقا ترفیع بگیرن باید از یه امتحان سخت عبور کنن … یا اونقدر عاشقن که از این امتحان سر بلند می یان بیرون و می رن مرحله بعد … یعنی عاشق تر می شن … و پیش خدا عزیز تر … یا اینکه … سقوط می کنن! عشق رو رها می کنن و تنهایی رو انتخاب می کنن … اون مجازاتیه که خدا براشون در نظر گرفته … این رمان می خواد به همه عاشقا بگه ، صبور باشین ، طاقت داشته باشین ، به هم فرصت بدین ، با هم باشین! اینجوری از اون امتحان سر بلند بیرون می یاین … وگرنه سزاتون سقوطه!
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)
برگرفته از 98ia
دختری از جنس همه دخترا … که ناخواسته وارد راهی می شه که براش خیلی چیزا به وجود می یاره … شهرت … رقابت … ثروت … و چیزی که توی عقلش هم نمی گنجید هیچ وقت … عشق!!! عشقی از نوع ناب در روزگاری که نامش هم کیمیاست .. ( توصیه شده توسط مکتب خانه پارسی )
سلام
امروز برای علاقه مندان به کتابهای مصور یه کتاب مصور بسیار عالی گذاشتم... این کمیک داستان سرنوشت مردی به نام ویــد ویــلسون ( Wade Wilson ) یا همان Deadpool با نویسندگی دوئین سرزنسکی و طراحی لیاندرو فرناندز که یکی از بهترینهای این سری است را روایت می کند.
دانلود کتاب (برای اجرای این کتاب ها به نرم افزار زیر نیاز خواهید داشت) - (فانتزی کامیک)
خلاصه داستان : در مورد یه مرد جوون خودساخته هست که به عشق و عاشقی اعتقادی نداشته تا اینکه اونم یه روز عاشق میشه اون هم عشق در نگاه اول..
” با بلند شدن صدای اذون سرمو چرخوندم سمت مسجد محل…همونجایی که یکماه پیش دل و دینم رو باخته بودم…منی که به عشق و عاشقی اعتقادی نداشتم چوب بی ایمونیم رو بد رقم خوردم و تو همون نگاه اول شدم اواره یه جفت چشم عسلی .چشمایی که اگر چه حتی نیم نگاهی هم به من نکرد اما از همون دور هم وجودمو به اتیش کشوند و رفت..”
بهادر اون دخترو از پدرش خواستگاری میکنه و قول و قرار عقد هم گذاشته میشه اما چند روز مونده به عقد میفهمه که اون دختر………
توضیحات : خواندن این رمان زیبا را به تمامی شما توصیه میکنم (مکتب خانه پارسی)
دانلود (مرجع98ia)